عاشقانهای برای او
دارد کمکم تمام میشود...امسال هم مانند هزار و اندی سال پیش گذشت...همه ذرات عالم کلافگیشان را داد میزنند...شاید آدمها هنوز خسته نشده باشند، شاید هنوز فکر کنند کاری از دستشان برمیآید؛ ولی عالم معطل مانده، همه در انتظار اند؛
هی خواندیم، هی خواندیم و فلسفه بافتیم، خواندیم و همه عالم را زیر و زبر کردیم، رفتیم تا ذات و پایین آمدیم، هی در خیال و عقل سیر کردیم، و باز در حس ماندیم! هی قوس صعود را خواندیم و هی در تهِ تهِ قوس نزول دست و پا زدیم، هی کفتیم عالم ذوسطوح است و قواعد ملکوتی را به رخ عالم کشیدیم و وقتی به خودمان نگاه کردیم دیدم گیرِ عالمِ ملکایم هنوز!
میدانستیم کوچکترین امّید بستنی به خلق گناهی نابخشودنی ست ولی باز هم برای حل مشکلاتمان دست به سوی این و آن دراز کردیم، و فراموش کردیم "هو الاول! و الآخر! والظاهر! والباطن!"، چه جایی میگذاری برای غیر؟! بارها و بارها "لمن الملک الیوم؟" را خواندم و با "لله الواحد القهار" به خود لرزیدم، ولی باز هم تو را تنها صاحب خود ندیدم!
امامِ عزیزم! نمایندهی تام و تمامِ حضرت حق! تو دستگیری، تو نجات بخشی، تو خودِ خودِ صراط مستقیمی، خودت ما را به سوی خودت راهنمایی کن! همهی این جوانهایی که آمدند و "صدقوا ما عاهدوا الله علیه"، و همهی آنان که منتظرند، فقط یک آرزو دارند!
عالم تبدار است؛ خودتان دعا کنید! سال پیش رو، سال محقق شدن وعده الهی باشد...
- ۹۶/۱۲/۲۲
- ۳۵۲ نمایش
الهم عجل اللولیک الفرج