از علم به عین آمد وز گوش به آغوش
هنوز هم گاهی فکر میکنم به مسیری که طی کردم...
ما آدم ها همیشه درگیریم بین گذشته و آینده؛
بین آن چیزهایی که پشت سر گذاشتیم و آن هایی که پیش رو داریم؛
...
علامه طباطبایی در ذیل آیه 5 سوره تکاثر میفرمایند اگر بخشی از علم الیقین(علم) را انسان شفاف و برهانی کند کم کم "از علم به عین آمد وز گوش به آغوش". یعنی اگر چیزی را که دانستی، به دنبال دلایل و براهین ش رفتی، خدا باقی ش را میرساند!
علامه جوادی آملی هم در اینجا میگویند طلب علم فریضه است. خیلی خیلی خیلی مهم است انسان بفهمد و بداند و علم کسب کند. حتی در علوم دنیایی هم اگر انسان جهان را از منظر آیت بودن ببیند، برای انسان ذخیره است و این معلوم هنگام مرگ ما را رها نمیکند و در قیامت شکوفاتر میشود. اما کسی که علوم دنیایی را فقط دنیایی بخواند، وقتی معلوم ما را رها کند، یعنی عالم و دنیا از بین میرود، علم هم ما را رها میکند. اما معارف الهی و اعتقادات و اوصاف الهی حد و حصر ندارند و هر چه انسان به قیامت نزدیک تر شود این علوم شکوفاتر میشوند. و معلوم را بهتر میبیند، اول علم حصولی ست و کم کم شهودی میشود.
در این آیات، تثلیث علم الیقین و حق الیقین و عین الیقین به توحید برمیگردد. یک علم الیقینی هست که تکامل آن به عین الیقین و کامل ترین آن هم حق الیقین است.
خلاصه که! اگر به دنبال علوم الهی بودیم که هیچ، اما اگر غرق در علوم دنیایی بودیم، حواسمان باشد از منظر آیه و نشانه ذات اقدس اله بودنشان بخوانیم! که اگر این طور شد به حق الیقین هم میرسیم و وز گوش به آغوش!
پ.ن: #دلتنگ_گذشته!
فافهم! :/
- ۹۹/۰۹/۲۴
- ۱۵۶ نمایش