یک
استاد دانشگاهی به یک دبیرستان رفتهاست. او به هر دلیلی نمیخواهد آنها بدانند استاد دانشگاه است. او وقتی به دبیرستان میرود علمش را نمیتواند کاهش بدهد، بلکه کاهشش را نشان میدهد، یعنی به اندازه دبیرستان حرف میزند. این ضعف ناشی از دیدگاه ماست. این بچهها هستند که فکر میکنند دو نفر وجود دارد؛ یک استاد و یک دبیر؛ ولی در واقع کاهشی وجود ندارد. شدت و ضعفی حقیقتاً وجود ندارد.
او در هر موجودی خودش را به یک شکل نشان میدهد...
- ۰ نظر
- ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۴
- ۲۶۴ نمایش