رنگی شبیهِ نور

فرهنگ به معنای هوایی‌ست که ما تنفس می‌کنیم...

رنگی شبیهِ نور

فرهنگ به معنای هوایی‌ست که ما تنفس می‌کنیم...

ما جامعه‌ای می‌خواهیم که رنگ‌ش شبیهِ نور باشد...
*****
نمونه‌ی کاملِ دنیای انسانی در دورانِ ظهورِ حضرتِ بقیه‌الله ارواحنا فداه اتفاق خواهد افتاد و از آن‌جا –من به شما عرض بکنم- دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینه‌های مقدّماتیِ عالمِ انسانی داریم حرکت می‌کنیم. ما مثلِ کسانی هستیم که در پیچ و خم‌های کوه‌ها و تپه‌ها و راه‌های دشوار داریم حرکت می‌کنیم تا به بزرگ‌راه برسیم. وقتی به بزرگ‌راه رسیدیم، تازه هنگامِ حرکت به سمتِ اهدافِ والاست.(1389/9/10)

نویسندگان

بیایید از کوثر بنوشیم

يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

حرف زیاد دارم...امّا حوصله‌ی شرح‌ش نیست!

ان‌شاءالله در فرصتی دیگر،

 

بیایید به جایِ این گندآبی که داریم می‌خوریم، از حوضِ کوثر بنوشیم.

 

-اولاً نیمى از جمعیّتِ کشورها زنان هستند؛ چگونه میتوان بهشکلِ سالمى از این امکان و استعدادِ عظیم به نفعِ هر کشورى، از جمله کشورِ ما استفاده کرد؟

ثانیاً مسئلهى جنسیّت که یکى از حسّاسترین و ظریفترین مسائلِ آفرینش است، چگونه می‌تواند در خدمتِ تعالىِ انسان قرار بگیرد، نه در خدمت انحطاطِ بشر و انحطاطِ اخلاقى؟

ثالثاً بهخاطرِ تفاوتهاى طبیعىاى که بین جنسِ زن و جنسِ مرد وجود دارد، چگونه می‌توان - چه در محیطِ اجتماعى، چه در محیطِ خانواده - رفتارى را نهادینه کرد و غیرقابلِ اجتناب کرد که به زن ظلم نشود؟

اینها مسائل خیلى مهمّى است. اینها باید رسیدگى بشود، به اینها باید پرداخته بشود.

 

-اگر چنانچه کسى بخواهد مسئلهى زن را جداى از مسئلهى خانواده بحث بکند، دچارِ اختلال در فهم و در تشخیصِ علِاج خواهد شد؛ این دو را باید در کنارِ هم دید، با اینکه دو مسئله است.

 

-​- افکارِ غربىها، نظراتِ غربىها، در زمینهى مسئلهى زن مطلقاً نمی‌تواند مایهى سعادت و هدایت جامعهى بشرى باشد. اولاً تفکّرات آن‌ها، تفکّراتى‌ست مبتنى بر معرفتشناسىِ مادّى و غیرالهى، که این خودش یک غلطى است. هر دستگاهِ علمى و فکرى که بر پایهى معرفتِ مادّى و اعتقادِ مادّى باشد، طبعاً غلط است.

دوّم اینکه در روی‌کردِ غربى به مسئلهى زن - هم‌چنان که در تاریخِ انقلابِ صنعتى، انسان به‌روشنى مىبیند - یک نگاهِ کاسبگرانه و مادّى و اقتصادى دخالت داشته است. یعنى در اروپایى که زن حقّ مالکیّت نداشت و مایملکِ زن متعلّق به مرد و شوهرش بود، و حقِّ تصرّف در مایملک خود نداشت یا از وقتى که دموکراسى در غرب راه افتاده بود زن حقّ رأى دادن نداشت، در یک چنین دنیایى ناگهان مسئلهى انقلابِ صنعتى و کارخانجات و حضورِ مؤثّرِ شاغلِ زن در کارخانجات با خرجِ کمتر براى سرمایهدارها مطرح شد. آنوقت آمدند براى زن حقّ مالکیّت قائل شدند، براى اینکه بتوانند او را به کارخانه بکشانند، به او مزدِ کمترى بدهند، و طبعاً آمدنِ او به میدانِ اشتغال الزاماتِ خودش را داشت و دنبالههاى خودش را تا امروز داشت. 

یک جهتِ دیگر در اینکه ما بایستى از نگاهِ غربى در مسئلهى زن پرهیز کنیم، این است: در نگاهِ غربى زن وسیلهاى براى اطفاى شهوت است؛ این غیر قابل کتمان است. این را اگر کسى ادّعا بکند ممکن است کسانى جنجال کنند که نه آقا اینجور نیست؛ لیکن زندگىِ آن‌ها را که انسان نگاه می‌کند، اساساً این نگاه حاکم است. در محیطِ اجتماعى هرچه زن پوششِ کمترى داشته باشد، مطلوبتر است. در مورد مرد این حرف را نمی‌زنند؛ در مهمانىِ رسمى، مرد بایستى با لباسِ کامل، پاپیون زده و کت و شلوار پوشیده و احیاناً لباسِ رسمى وارد بشود؛ امّا خانم‌ها در این مهمانىهاىِ رسمى بایستى به شکلِ دیگرى ظاهر بشوند؛ این جز براى اینکه چشمِ هرزهىِ هوسآلودِ مرد بهرهمند بشود، هیچ فلسفهى دیگرى و حکمت دیگرى ندارد؛ امروز در دنیاى غرب اینجورى است؛ و عملاً بزرگترین ظلمى که امروز در دنیاى غرب به زنان می‌شود، از این قبیل است.

- یکى از بزرگترین خطاهاى تفکّرِ غربى در موردِ مسئلهىِ زن، همین عنوانِ «برابرى جنسى» است. عدالت یک حق است؛ برابرى گاهى حق است، گاهى باطل است؛ چرا باید انسانى را که از لحاظِ ساختِ طبیعى - چه از لحاظِ جسمى، چه از لحاظِ عاطفى - براى یک منطقهى ویژهاى از زندگىِ بشر ساخته شده، از آن منطقهى ویژه جدا کنیم، به منطقهى ویژهى دیگرى که براى یک ساختِ دیگر، براى یک ترکیبِ دیگرى خداى متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطقِ عُقَلایى دارد، چه دلسوزىاى در این هست؟ چرا باید کارى که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخارى است براى زن، که کارى را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهى خودِ خانم‌ها، خودِ بانوان، روى این مسئله حسّاسیّت نشان می‌دهند که ما با مردها چه فرقى داریم؟ خب بله، در خیلى از مسائل هیچ تفاوتى نیست. نگاهِ اسلام نسبت به زن و مرد، نگاهِ انسان است؛ در مسئلهى انسانیّت، سِیرِ مقاماتِ معنوى، استعدادهاى فراوانِ فکرى و علمى هیچ تفاوتى نیست، امّا قالب‌ها دو قالب است: یک قالب براى یک کار و یک صنف کار است، یک قالب براى یک کار دیگر است؛ البتّه کارهاى مشترکى هم وجود دارد. این خدمت است که ما بیاییم یکى از این دو قالب را از منطقهى اختصاصىِ خودش بکشیم بیرون، ببریم در منطقهى اختصاصىِ آن قالبِ دیگر؟ این کارى است که غربىها دارند می‌کنند. خیلى از این کنوانسیونهاى بینالمللى و جهانىشان ناظر به همین مسائل است. روى این فکرِ غلط، زندگى بشریّت را تباه کردند، خودشان را تباه کردند، دیگران را هم می‌خواهند تباه کنند.

 

-به نظر من اگر شماها می‌خواهید براى مسئلهى اساسىِ زن و معضلِ زن و مشکلاتى که جامعهى زنان در همهجا - از جمله در کشور ما - به آن دچارند فکر بکنید، شرط اوّل آن این است که خودتان را و ذهن‌تان را باید از تفکّراتِ غربى که یک تفکّرات کلیشهاىِ غلطِ متحجّرِ نونما - ظاهرش نو، باطنش متحجّر؛ ظاهرش دلسوزانه، باطنش خائنانه - است، خلاص کنید، نجات بدهید؛ فکر مستقلّ از تفکرات غربى بکنید.

 الزام دوّم اینکه به متونِ اسلامى مراجعه کنید. واقعاً از قرآن و از سنّت و از حدیث و از دعا و از متونِ اسلامى و از کلماتِ ائمّه و رفتارِ ائمّه، آن اصول و پایههاى اصلى را اتّخاذ کنید. وحى است دیگر، وحى مالِ خدا است؛ خدا آفرینندهى من و شما است. من نمی‌گویم هرچه به نامِ دین در دهان‌ها مىافتد آدم قبول کند؛ نه، از همان دینِ صحیح، که با شیوهى درستِ استنباط و به وسیلهى اهل و شایستگانِ این کار انجام می‌گیرد، استفاده شود؛ واقعاً از کتابِ خدا، از سنّتِ پیغمبر، از روشِ ائمّهى معصومین و از کلماتِ این‌ها استفاده بشود، که ما در زمینهى مسائلِ زنان باید چه راه‌بردى را اتّخاذ کنیم و خطوطِ اساسى را از آنجا باید اتّخاذ کنیم.

به نظرِ من این‌ها دو کارِ اصلى است. یک کارِ سوّم هم وجود دارد و آن این‌که در احصایِ مسائلِ اصلىِِ زنان، حقیقتاً به مسائلِ اصلى بپردازیم، نه به مسائلِ درجهى دو. پرداختن به مسئلهى خانواده و به‌خصوص مسئلهى سلامت و امنیّت و آرامش و تکریمِ زن در محیطِ خانواده، یکى از مسائلِ اصلى است. ما چند مسئلهى اصلى داریم، یکى از آن‌ها این است.

 نگاه کنید ببینید عواملِ سَلبِ آرامش و سکینهى روحىِ زن در خانواده چه چیزهایى است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روش‌هاى تبلیغى، با روش‌ها و شیوههاى گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است. زن در خانه مایهى آرامش است؛ مایهى آرامش مرد، و مایهى آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانى و روحى نباشد، نمی‌تواند این آرامش را به خانواده بدهد.

 

-مسئله‌ی اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتى ندارم، مادامىکه با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است. یکى از کارهایى که در این زمینهى سوّم که عرض کردیم باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلى که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست. بعضى از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند. یکى از کارها این است که آن تحصیلاتى را که به آن مشاغل منتهى میشود، بر زن تحمیل نکنند. این بحثِ دانشگاه و تحصیلات و مانندِ اینها که باز بعضىها جنجال می‌کنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همهجا بد نیست. تبعیض آنجایى که ضدّ عدالت باشد بد است. والّا فرض کنید وقتىکه شما در یک تیم فوتبال، یکى را میگذارید مهاجم، یکى را میگذارید مدافع، یکى را میگذارید دروازهبان، خب این تبعیض است دیگر. اگر آن کسى که باید در خط دفاع واایستد، گذاشتند مهاجم، خب تیم خواهد باخت. آن کسى که باید مهاجم باشد اگر گذاشتند دروازهبان که بلد نیست این کار را، خب تیم میبازد. این تبعیض است، امّا این تبعیض، عین عدالت است؛ یکى را اینجا می‌گذارند، یکى را آن‌جا می‌گذارند، یکى را آن‌جا می‌گمارند. ببینیم با توجّه به آن اهدافِ بلند چه درسى براى بانوان مناسب است، آن درس را در اختیارشان قرار بدهیم؛ نه اینکه مجبورش کنیم که شما چون در کنکور اینجورى شرکت کردى، و اینجورى نمره آوردى، حتماً باید بروى فلان درس را بخوانى، که این درس نه با طبیعتِ زنانهى او سازگار است، نه با اهدافِ عالىِ او سازگار است، نه شغلى که به دنبالِ این درس به او داده می‌شود، متناسب با او است. این چیزها را به نظر من در زمینهى اشتغال زنان باید در نظر گرفت. و خلاصه این را که زن نتواند همهى مشاغلى را که مرد به عهده میگیرد به عهده بگیرد، نباید ننگ دانست یا نقص دانست؛ نخیر، آن چیزى بد است که متناسب با طبیعت الهى نباشد.

 

بخشی از بیاناتِ مقامِ معظمِ ره‌بری در دیدار با بانوانِ نخبه و فرهیخته، سی‌ام فروردین هزار و سیصد و نود و سه

همه‌ی بیانات را در این‌جا ببینید.

این هم بد نیست.

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۱/۳۱
  • ۷۳۶ نمایش
  • ضُحی

نظرات (۵)

سلام.
ولادت حضرت زهرا و روز مادر بر شما مبارک باد...
با اشعاری در مورد حضرت زهرا و روز مادر به روزیم.

منتظر شما و نظراتتون
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
التماس دعا
در 42 دومین روز از فعالیت وبلاگی فاطمیون تصمیم ب نظر سنجی از فعالان مجازی گرفتیم
تا در صورت مثبت بودن برایند به فعالیت وبلاگیمون ادامه بدیم
لطفا با نظز خود ما را راهنمایی کنید

http://eheyat.blog.ir/1393/01/26-3

:)
پاسخ:
:)
چرااینجا آپ نمیشود؟
پاسخ:
چون نویسنده توفیقِ تمام کردن کتابش را ندارد.
سلام..

خیلی عالی بود،از خواندنش واقعا لذت بردم..

از بازنشر شما متشکرم..
پاسخ:
سلام!
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی