رنگی شبیهِ نور

فرهنگ به معنای هوایی‌ست که ما تنفس می‌کنیم...

رنگی شبیهِ نور

فرهنگ به معنای هوایی‌ست که ما تنفس می‌کنیم...

ما جامعه‌ای می‌خواهیم که رنگ‌ش شبیهِ نور باشد...
*****
نمونه‌ی کاملِ دنیای انسانی در دورانِ ظهورِ حضرتِ بقیه‌الله ارواحنا فداه اتفاق خواهد افتاد و از آن‌جا –من به شما عرض بکنم- دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینه‌های مقدّماتیِ عالمِ انسانی داریم حرکت می‌کنیم. ما مثلِ کسانی هستیم که در پیچ و خم‌های کوه‌ها و تپه‌ها و راه‌های دشوار داریم حرکت می‌کنیم تا به بزرگ‌راه برسیم. وقتی به بزرگ‌راه رسیدیم، تازه هنگامِ حرکت به سمتِ اهدافِ والاست.(1389/9/10)

نویسندگان

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

امر به معروف یک مرحله‌ی گفتن دارد، گفتن با زبان بر همه واجب است و همه باید آن را بدونِ ملاحظه انجام بدهند.(68/10/19)

باید با پنجه‌افکنی و ناخن‌خشکی و حیله‌گریِ دشمن مقابله کنیم. حرکت و تلاش لازم است؛ هم در جبهه‌ی خودسازی -این مقدّم بر همه است؛ مثلِ امام حسین علیه السلام که آقا و مولای شماست- هم در جبهه‌ی سیاسی -که آن امر به معروف و حرکت و حضور سیاسی است و در جایی که لازم است، بیانِ موضع و تبیینِ سیاسی در مقابلِ دنیای استکبار- هم در جبهه‌ی فرهنگی -یعنی آدم‌سازی، خودسازی، خودسازیِ فکری و اشاعه‌ی فرهنگ- این‌ها وظیفه‌ی همه‌ی کسانی است که امام حسین علیه السلام را الگو می‌دانند.(75/9/24)

چرا کسانی از گفتن ابا می‌کنند؟ یک عده بر اثرِ ضعفِ نفس از گفتن ابا می‌کنند، یک عده هم خیال می‌کنند که گفتن فایده‌ای ندارد.(70/8/15)

هر جا که بدانم و احساس کنم و خبرِ اطمینان‌بخشی پیدا کنم که آمرِ به معروف و ناهیِ از منکر، خدای نکرده موردِ جفای مأمور و مسئولی قرار گرفته، خودم واردِ قضیه می‌شوم..(71/7/29)

وظیفه‌ی اوّل، حفظِ نظام است. هیچ‌کس نمی‌تواند به اتکای این‌که فلان جا فلان تخلف شده، حرکتی انجام بدهد یا حرفی بزنند که این نظامِ اسلامی را تضعیف کند. البته برای اصلاح مفاسد، همه باید از طرقِ معقولِ خودش کار کنند.(70/12/14)

در نظامِ اسلامی، اگرچه رسم و سنتِ انتقاد و نصیحتِ مشفقانه به مسئولین، یکی از مواهبِ الهی و مفاخرِ اسلامی و مایه‌ی رشد و ارتقاء و پیش‌رفتِ امور و مصداقِ بارزِ فریضه‌ی امر به معروف است و باید در جامعه بماند و توسعه و کیفیت بیابد، ولی مخلوط کردنِ این کارِ مستحسن و لازم با اشاعه‌ی روحیه‌ی بدبینی و سوءِظن به کارگزارانِ اصلیِ کشور و بدگویی از آنان که به تضعیفِ روحیه، یا تضعیفِ جایگاهِ آنان بیانجامد خطایی بزرگ و خیانت‌آمیز خواهد بود. اگر کسانی با گفتن و نوشتن یا رفتارِ متعمدانه‌ی خود، بذرِ شک و تردید نسبت به مسئولانِ بلندپایه‌ی کشور را در دل‌ها بیفشانند و فضا و افق را تیره و یأس‌آور جلوه دهند، با هیچ توجیه و بیانی نمی‌توان آن‌ها را خدمت‌گزار و خیرخواه به حساب آورد.(70/3/13)

 

پی‌نوشتِ یک: گاهی اوقات وقتی نمی‌دانیم چه جایی و پیشِ چه کسی انتقاد کنیم دقیقاً مصداقِ همان خیانت‌کاریم!

خیلی از انتقادهای انسان‌های حداقل در ظاهر حزب‌اللهی دقیقاً به صورتی‌ست که موجبِ تضعیفِ نظام می‌شود!

پی‌نوشتِ دو: هر چه می‌کشیم از ندانستن‌هایمان است.

پی‌نوشتِ سه: این‌قدر امر به معروف و نهی از منکر نکردیم که رسیده‌ایم به جایی که رسماً امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند!

بهتر نیست بجنبیم؟

 

تقدیم به شهیدِ عزیز

  • ضُحی

رسماً وحشی شدند!

هار شدند!

حیوان شدند!

آن هم رسماً!

اگر کسی ده سالِ اخیر دنبال کرده باشد اوضاعِ بازیگرانِ هالیوود را، فقط هم در همین حد که فیلم‌ها را دیده باشد رشدِ این کثافت‌کاری‌ها را به وضوح می‌بیند! (اصلاً هم منظورم این نیست که این روندِ کثافت‌کاری و بی‌بند و باری را در بازیگرانِ کشورِ خودمان هم می‌توان به وضوح مشاهده کرد! اصلاً!)

یعنی چند سال پیش فقط یک سری از کثافت‌کاری‌هایشان را در فیلم‌های معمولی‌شان نشان می‌دادند، الان همه‌ی کثافت‌کاری‌هایشان را رسمی کرده‌اند! و قانونی! و شرعی! و با اجازه بابا اوباما! (اصلاً منظورم این نیست که وقتی داری یک فیلمِ هالیوود می‎‌بینی اگر یک سکانسِ فیلم دو دختر باشند در یک جایی، باید برای اطمینان این چند دقیقه را رد بدهی که خدایی نکرده یک وقتی...)

چند سال پیش لباس‌هایشان یک حدودی داشت و خب باز کمی پوشیده‌تر بود امّا حالا رسماً برهنه‌ شدند، رسماً! یعنی به طورِ رسمی و همه جا! همه!

یعنی عملاً هیچ چیز تن‌شان نیست، نه در فیلم‌های روی پرده سینما‌شان که هر سن و قشری می‌بینند، و نه در جشن‌ها و محافلِ رسمی و نه در خیابان حتی!

بعد یک سری از این برهنگی‌ها هم نفوذ کرده در مردمِ ما به برکتِ وجودِ پُر برکتِ ماه‌واره و فیلترشکن و...(اوّلین عروسی‌ای که بعدِ خواندنِ این متن رفتید، حتماً دقت کنید! و اصلاً اگر خرید رفتید مانکن‌های خانم را! اصلاً آدم شرم‌ش می‌شود در بازار راه برود...شرم‌ش می‌شود سرش را بلند کند...)

بعد چسبیدیم که نه نه ما فقط مستندهای علمیِ ماه‌واره را نگاه می‌کنیم و ...

این رشدِ کثافت‌کاریِ این‌ها دارد هی سرعت می‌گیرد...هی سرعت می‌گیرد و یک جایی بلخره ترمز می‌برّد و با مغز پَرت می‌شود تهِ درّه‌!

پیشنهاد: کلاً بیایم سمتِ غرب و بکنیم جنگل که راحت‌تر باشن دوستان!

*معذرت بابتِ بی‌رودربایستی نوشتن!

  • ضُحی

مصادیق:

البته به شما بگویم عزیزانِ من! منکر را بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظرِ بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد.(77/02/22)

خودنمایی و جلوه‌فروشی، یک لجظه است و آثارِ سوء آن برای کشور، برای جامعه، برای اخلاق، حتی برای سیاست، آثارِ مخرب و ماندگار است. خانم‌ها خیلی باید مراقبت کنند مسئله‌ی حجاب را، مسئله‌ی عفاف را؛ وظیفه‌ی آن‌هاست. (91/02/23)

گناه‌کار فقط بدحجاب نیست که بعضی فقط به مسأله‌ی بدحجابی چسبیده‌اند. این یکی از گناهان است و از خیلی از گناهان کوچک‌تر است. کسی غیبت می‌کند،  کسی دروغ می‌گوید، کسی مسخره می‌کند، کسی کم‌کاری می‌کند. این‌ها همه منکر است.(71/07/29)

در خانواده هم می‌شود نهی از منکر کرد. در بعضی خانواده‌ها حقوقِ زنان رعایت نمی‌شود؛ در بعضی خانواده‌ها حقوقِ جوانان رعایت نمی‌شود؛ در بعضی خانواده‌ها، بخصوص حقوقِ کودکان رعایت نمی‌شود. این‌ها را باید به آن‌ها تذکر داد. حقوقِ کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آن‌ها محبّت نکند؛ نه. سوء تربیت‌ها، بی‌اهتمامی‌ها، نرسیدن‌ها، کمبودِ عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آن‌هاست.(79/09/25)

منکراتی که در سطحِ جامعه وجود دارد و می‌شود از آن‌ها نهی کرد و باید نهی کرد، از جمله این‌هاست: اتلافِ منابعِ عمومی، اتلافِ منابعِ حیاتی، اتلافِ برق، اتلافِ وسایلِ سوخت، اسراف در آب و اسراف در نان.(79/09/25)

بالاترین تخلف‌ها، آن تخلف‌ها و جرایمی است که پایه‌های نظام را سست می‌کند: نومید کردنِ مردم، نومید کردنِ دل‌های امیدوار، کج نشان دادنِ راهِ درست، گمراه کردنِ انسان‌های مؤمن و با اخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوالِ گوناگون در جامعه اسلامی، کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکامِ اسلامی و تلاش برای به فساد کشاندنِ نسلِ مؤمن.(71/05/07)

امروز دست‌هایی تلاش می‌کنند تا فساد را به صورتِ نامحسوس نه آن طوری که شما در خیابان ببینید و بفهمید به شکل‌های گروهکی، ترویج کنند و جوانان را به فساد بکشانند؛ پسرها را به فساد بکشانند؛ مردم را به بی‌اعتنایی بکشانند. منکرات این‌هاست.(71/05/07)

بزرگ‌ترین نعمتِ خدا وجودِ این نظام است و بزرگ‌ترین معروف، دفاع از این نظام است. این بزرگ‌ترین کاری‌ست که باید انجام گیرد.(80/06/15)

شیوه:

قرآن می‌فرماید: "ادع الی سبیل ربک بالحکمه" حکمت، حکمت، حکمت. اندیشه‌ی مستحکم را تعبیر به حکمت می‌کنند. حکمت، که انبیا به آن ممتازند و از آنِ بندگانِ بگزیده و صالح است، همان فکر مستحکمی است که هیچ ابزارِ عقلانی نمی‌تواند آن را نفی کند و از بین ببرد. هیچ استدلال و تجربه‌ای هم نمی‌تواند آن را خنثی کند.(75/02/26)

وقتی که شما برای کمک به نظامِ اسلامی مردم را به نیکی امر‌ می‌کنید مثلاً احسان به فقرا، صدقه، رازداری، محبّت، همکاری، کارهای نیک، تواضع، حلم، صبر و می‌گویید این کارها را بکن؛ هنگامی که دلِ شما نسبت به این معروف، بستگی و شیفتگی داشته باشد، این امرِ شما، امر صادقانه است. وقتی کسی را از منکرات نهی می‌کنید مثلاً ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموالِ عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیسِ مردم، غیبت کرردن، دروغ گفتن، نمّامی کردن، توطئه کردن، علیه نظامِ اسلامی کار کردن، با دشمن اسلامی همکاری کردن و می‌گویید این کارها را نکن؛ وقتی که در دلِ شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهیِ صادقانه است و خودِ شما هم طبقِ همین امر و نهی‌تان عمل می‌کنید. اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آن‌گاه انسان مشمولِ این جمله می‌شود که "لعن الله الامرین بالمعروف التّارکین له".(79/09/25)

آن جایی که جای رفق است، که غالبِ جاها هم از این قبیل است انسان باید با "رفق" عمل کند؛ برای اینکه بتواند با محبّت آن حقایق را در دل‌ها و در ذهن‌ها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ برای این است؛ برای زنده کردنِ احکامِ الهی و اسلامی.(78/01/23)

خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاحِ معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانون‌های فرهنگی-هنری بروید  پذیرای جوان‌ها باشید.

با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: "و سنّه من نبیّه"، که ظاهراً عبارت است از "مداراه النّاس"؛ مدارا کنید.

ممکن است ظاهرِ زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند، خانم‌هایی بودند که در عرفِ معمولی به آن‌ها می‌گویند "خانمِ بدحجاب"؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنیم؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دل‌باخته‌ی به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقصِ او ظاهر است، نقص‌های این حقیر باطن است، نمی‌بینند. "گفتا شیخا هر آن‌چه گویی هستم / آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟".

ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید.البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبانِ خوش، نه با ایجادِ نفرت.(91/7/19)

 

چرا این واجبِ در جامعه‌ی اسلامی هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمی‌تواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. بعضی خیال می‌کنند تا منکری دیده شد، باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحی داریم که از مشت کارگرتر است. آن چیست؟ سلاحِ زبان! زبان از مشت خیلی کارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است؛ مشت کاری نمی‌کند.(70/8/15)

کسی که می‌بینید خلافی را مرتکب می‌شود؛ دروغ، غیبت، تهمت، کین‌ورزی نسبت به برادرِ مؤمن، بی‌اعتنایی به محرمات دین، بی‌اعتنایی به مقدّسات، اهانت به پذبرفته‌های ایمانیِ مردم، پوششِ نامناسب، حرکتِ زشت، یک کلمه‌ی آسان بیشتر نمی‌خواهد؛ بگویید این کارِ شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.(70/8/15)

عاملی که جامعه را اصلاح می‌کند همین نهی از منکرِ زبانی‌ست. به آن آدمِ بدکار، به آن آدمِ خلاف‌کار، به آن آدمی که اشاعه‌ی فحشا می‌کند، به آن آدمی که می‌خواهد قبحِ گناه را از جامعه ببرد، مردم باید بگویند. ده نفر، صد نفر، هزار نفر! افکارِ عمومی رویِ وجود و ذهنِ او باید سنگینی کند. این، شکننده‌ترینِ چیزهاست. همین نیروهای مؤمن و بسیجی و حزب‌اللهی؛ یعنی همین عامه‌ی مردمِ مؤمن؛ یعنی همین اکثریتِ عظیمِ کشورِ عزیزِ ما؛ همین‌هایی که جنگ را اداره کردند؛ همین‌هایی که از اول انقلاب تا به حال با همه‌ی حوادث مقابله کرند، در این مورد مهم‌ترین نقش را می‌توانند داشته باشند.(71/4/22)

امر به معروف و نهی از منکر یک واجب است که رودربایستی و خجالت برنمی‌دارد... بزرگ‌ترین حربه در مقابلِ گناه‌کار، گفتن و تکرار کردن است.(71/7/29)

اصلاً هم لازم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفعِ آن منکر، سخن‌رانی بکنید. یک کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفرِ دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفرِ دهم بگوید، نفرِ پنجاهم بگوید؛ کی می‌تواند منکر را ادامه دهد؟(77/2/22)

امر به معروف و نهی از نکر باید با حالتِ استعلا باشد. روح و مدلِ امر به معروف، مدلِ امر و نهی است؛ مدلِ خواهش و تقاضا و تضرع نیست. نمی‌شود گفت خواهش می‌کنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، باید گفت آقا! این اشتباه را نکن؛ چرا می‌کنی؟(79/4/19)

  • ضُحی

احساس کردم کمی سخت شده این تذکر دادن‌ها، حداقل برای خودم، تصمیم گرفتم کتاب واجبِ فراموش شده را که راه‌بردهای مقام معظم رهبری در زمینه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است را بخوانم بلکه کمی برایم سهل شود عمل به این مهم.

 

ضرورت:

امر به معروف و نهی از منکر ضامن به پا داشتنِ همه‌ی فرائضِ اسلامی‌ست.(69/03/10)

اگر این کار نشود، آن وقت "لیسلّطنّ اللَّه علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم."(71/05/07)

وجوب:

من می‌خواهم این واجبِ فراموش‌شده‌ی اسلام را به یادِ شما و ملت ایران بیاورم: امر به معروف و نهی از منکر. همه‌ی آحادِ مردم باید وظیفه‌ی امر کردن به کارِ خوب و نهی کردن از کارِ بد را برای خود قائل باشند. این، تضمین‌کننده‌ی حیاتِ طیبه در نظامِ اسلامی خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم.(68/10/19)

معنای امر به معروف و نهی از منکر:

 امر به معروف، یعنی دیگران را به کار نیک امر کردن. نهی از منکر، یعنی دیگران را از کار بد نهی کردن. امر و نهی، فقط زبان و گفتن است. البته یک مرحله‌ی قبل از زبان هم دارد که مرحله‌ی قلب است و اگر آن مرحله باشد، امرِ به معروفِ زبانی، کامل خواهد بود.(79/09/25)

امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ی شرعیِ شماست. امروز مسئولیتِ انقلابی و سیاسیِ شما هم هست.(71/04/22)

گفتنِ با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدونِ ملاحظه انجام بدهند. این کار واجبِ حتمی‌ست.(68/10/19)

مسأله‌ی امرِ به معروف و نهیِ از منکر، مثلِ مسأله‌ی نماز است. یاد گرفتنی است. باید بروید یاد بگیرید.(71/04/22)

تأثیر:

بعضی گفته‌اند که باید احتمالِ تأثیر وجود داشته باشد. من می‌گویم احتمال تأثیر همه جا قطعی‌ست؛ مگر در نزدِ حکومت‌های قلدر، قدرتمندان و سلاطین.(77/02/22)

این کار از معجزاتِ اسلام است. معجزه می‌کند. فقط هم زبانی؛ خیلی اثر دارد. مثلاً یک نفر کارِ خلافی می‌کند، می‌گویند آقا شما این کار را نباید می‌کردی. این مطلب را بگو و برو. می‌گویند او برمی‌گردد دو تا فحش به من می‌دهد. خیلی خب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ برای خاطرِ امرِ خدا تحمّل کنید.(77/12/04)

گفتنِ گناه به گناه‌کار با زبانِ خوش و با لحنِ مناسب و در جایی هم با زبانِ تند-در مواردی که مفسده‌ای به وجود نیاید- گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. همه‌ی آحادِ مردم، اگر خلافی را دیدند، به خلاف‌کار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام می‌دهی؟ گفتنِ همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبان‌های گوناگون و نفس‌های مختلف گناه را تذکر بهند، گناه‌کار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید، چه این تخلف، تخلفِ شرعی و چه تخلفِ از قوانین باشد.(68/10/19)

اگر این معنا و حدودِ این کار برای مردم روشن شود، درنمی‌آیند بگویند "آقا! این فضولی کردن است"! نه؛ این همکاری کردن است؛ این نظارتِ عمومی است؛ این کمک به شیوعِ خیر است؛ این کمک به محدود کردنِ بدی و شرّ است؛ کمک به این است که در جامعه‌ی اسلامی، گناه، همیشه گناه تلقّی شود.(79/09/25)

نباید بگذاریم "منکر" "معروف" و "معروف" "منکر" بشود.(77/12/04)

بدترینِ خطرها این است که یک روز در جامعه، گناه به عنوانِ ثواب معرفی شود؛ کارِ خوب به عنوانِ کارِ بد معرفی شود و فرهنگ‌ها عوض شود. وقتی امرِ به معروف و نهیِ از منکر در جامعه رایج شد، این موجب می‌شود که گناه در نظرِ مردم همیشه گناه بماند و تبدیلِ به ثواب و کارِ نیک نشود. بدترین توطئه‌ها علیهِ مردم این است که طوری کار کنند و حرف بزنند که کارهای خوب کارهایی که دین به آن‌ها امر کرده است و رشد و صلاحِ کشور در آن‌هاست در نظرِ مردم به کارهایِ بد، و کارهایِ بد به کارهای خوب تبدیل شود. این خطرِ بسیار بزرگی‌ست.(79/09/25)

  • ضُحی